دویدن

دویدن

برای رسیدن، باید بالا رفت... برای بالا رفتن، باید پرواز کرد...
و برای پرواز کردن، باید دَوید!

سربندهای بی قرار - سوم

پنجشنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۶، ۰۴:۳۸ ق.ظ

بسم الله

در اتوبوس بودیم و صوتِ روایتگری حاجی مهدوی. می گفت بچه ها! اینجا طلائیه س. می گفت طلائیه عجب طلاییه! روز وفات مادر حضرت ماه بود و مقر قمر بنی هاشم. وقتی می آمدیم، ماه شب چهارده، از میانِ دست ها و چوب پرهای خادمین الشهداء و نوای خوشِ نوحه ی خداحافظی، لبخند می زد انگار.


سربندهای بی قرار، خاطرات راهیان نور دانشجویی، اسفند 95


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۱/۱۷
میرزا محمّد مُهاجِر

راهیان نور

سربندهای بی قرار

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">